اقیانوس

چیزی به جا نماند
حتی
که نفرینی
بدرقه ی راهم کند .
.
با اذان بی هنگام پدر
به جهان آمدم
در دستان ماما چه پلیدک
که قضا را
وضو ساخته بود .
.
هوا را مصرف کردم
اقیانوس را مصرف کردم
سیاره را مصرف کردم
خدا را مصرف کردم
و لعنت شدن را ، بر جای ،
چیزی به جای بنماندم .
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.