اتفاق خوب

خیلی سال پیش سنگرم شد نوشتن .. از خودم از اطرافم پناه بردم بهش به امید اینکه از اون پشت قشنگ تر و خوشرنگ تر باشه .. 

نبود ! فهمیدم تا واقعیت دنیامون رو قشنگ نسازیم هیچ حال خوشی توی این قاب کوچیک قابل دیدن و ثبت کردن نیست .. ساختن یه دنیای قشنگ سخته یه وقتا بیشتر از خیلی هم سخته ! گاها خالی میشی . اما برکت هر لبخندی که بسازی و ثبتش کنی میشه روح تازه ی دنیات . نفس خوش عطری برای وجودت . دوباره احیا میشی با این شیرینی ها و سر زندگی ها ...

خیلی بار خواستم ترک سنگر کنم اما نمیشه من با این معماری سازه ی دل و وجودم رو بنا کردم پس خرابش نمیکنم حالا هرچقدر سنگینی و سختی زیاد .سعی میکنم مستحکم تر و زیبا تر جلو ببرمش ...

امروز به جای دعا برای خودمون برای اتفاقات خوب همدیگه دعا کنیم اینجوری صدامون بلندتر میشه ...


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.